عشق موهبتی الهی است که خداوند متعال به انسان ارزانی داشته است. عشق ذاتیست صِرف و خالص که تحت اسم و رسمی و لغت و وصفی داخل نشود.عشق رنگ پذیر نیست، عشق پاک و ذلال است و عاری از هر نوع ناخالصی است. عشق را جمعیت کمالات نیز گفته اند زبان به ذکر و دل بفکر و جان به مشاهده ٔ او مشغول دارد.و شکی نیست که محبت و عشق و علاقه پایه و اساس زندگی و بقاء موجودیت عالم است زیرا تمام حرکات و سکنات و جوش و خروش جهانیان بر اساس محبت و علاقه و عشق است و بس . جایگاه عشق قلب پاکی است که منزلگه خالق اوست. عشق تمام زیبائیها را دارد، عشق با زیبائیها معنی پیدا می کند. عاشق در دل خود این سه عنصر را دارد. در غیر اینصورت مدعی عاشقی گرفتار لذت و هوس شده است، چشمان عاشق حقیقی با چشمان عاشق کاذب در دیدن باهم فرق دارند. چشمان عاشق جز زیبائی نمی بیند.
اگر با من نبودش هیج میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی
وقتی لیلی ظرف مجنون را از دوستش می گیرد تا نذری بگیرد، لیلی ظرف مجنون را می شکند، این حرکت برای تمام کسانی که در صف گرفتن نذری بودند، حرکت ناشایستی به چشم می آید ولی در چشم محنون یک نوع زیبایی است.
سعدیا عشق نیامیزد و شهوت با هم
پیش تسبیح ملایک نرود دیو رجیم .
چه نغز آمد این نکته در سندباد
که عشق آتش است و هوس تندباد.
(سعدی )
گر عشق حرم باشد
سهل است بیابانها
عشقهایی کز پی رنگی بود
عشق نبودعاقبت ننگی بود.
(مولوی)