سینمای پس از انقلاب اسلامی یک سینما نیست. هم سینمای شریف، متفکرانه، با هنرمندان و نیروهای متخصص کوشا و سالماست وهم سینمای دنبال پول و دنیا. هم سینمای فاسد و مروج فحشا و هم سینمای برده و مزدور سیاست قدرت جنایتکار و متجاوز جهانی آثار نجیب و زیبا و خواهان پاکجانی انسانهای این سینما، آثار اندوهگسار و دردمند و معترض به زشتیها، آثار خیر خواهانه و دلسوز و فراخواننده به حق ناب، در سینمای ما از یادنرفتنی اند. همچنان که فیلمهای خودفروش با شهوت نام و ننگ زر پرستی در خدمت زورعیان.
هر چه بود و نبود این سینما در حال افول و مرگ است و الگوهای تکنولوژیک و هنری و ساختاری نویی آن را ادامه خواهد داد. دانش ایرانی/اسلامی در جمهوری اسلامی، باید در صدد پیشرانی جریان نو و در خدمت فساد ستیزی و ریختن سلطه نیروهای کهنه و برده شیطان، به زباله دانی فراموشی باشد. دفن کردن این سلبریتی های فاسد و بچه شیطانهای آمریکایی و کارگردانانی که نقاب دریده و نوکران دجال مستکبر و قدرت شیطانی فرعون عصر شدهاند و همدست شرارت ظالمان و جنایت قدرتهای جائرند، در بی اعتنایی و طرد کاری عاقلانه است. انان صلاحیت کار قانونی را خود از خویش سلب کردهاند. ممانعت از ترویج فساد و جنگ سینماییشان با خدا و معصومیت و اسلام و ایران، تکلیفذحتمی مردم و حکومت است. سینما تنها یک نمونه است، این تغییر ساختار و نفی غربزدگی رسانهها و پاکسازی مستمر، باید شامل همه رسانهها شود. نه تنها مطبوعات بلکه دانشگاه و تلویزیون وهنرها... که رسانههای پایهای و مادر نشر حقایقاند، نگاه فاسد دولتی و رانتخواری تا کنون، تصویر فجیعی از پاکسازی و تغییر ارائه داده است. سوء استفاده برای بر سر کار آوردن افراد بی لیاقت و قدرت طلب و جاهل و کنار نهادن و نومید کردن افراد نخبه و سالم و جوان و کاردان به سود باندهای مافیایی البته ربطی به تغییر عاقلانه و انقلابی ندارد. این دروغ بزرگی است که تغییر انقلابی ضد تخصص است. تغییر انقلابی در همه جا ودر سینما و رسانه برای رشد تخصص و علم و آزادی رشد نخبگان و نفی فساد و مناسبات رانتخوارانه و موانع بیشرمانه بر سر راه اصلاح انقلابی است وبه کار گیری بهترین نیروها و تکامل تخصص نخبگان آزاده و سالم در جامعه و در رسانه و در سینماست با تغییر فضای منفی به فضای سالم رشد!
قدرتهای فرعونی علیه انقلاب اسلامی
من در مقاله کدام تغییر، در باره تغییر جهان و آیندهای که در پیش است و تغییر ایران، (اکنون و فردایی که از راه میرسد) سخن گفتم و گفتگو در باره تغییر رسانه و سینما را به بعد حواله کردم، اکنون آن بعد است. بیاد آوریم که مسیر تغییر جهان، یکی نیست، دوتاست. تغییری که نظام استکباری، فرعونی، شیطانی ی سرمایه سالار و مدرن جهانی پیشه کرده تا به استمرار حیات پر از ظلم و ظللمات و سرکشیاش ادامه دهد و راهی است دجالی، اغواگر، با انبوه تباهیهای هلاکت بار و نابودگری زمین و بپا کردن کشتارها و جنگها و قحطیها و پیش بردن نقشههای نهان کارانهٔ قدرتهای تحت فرماندهی ابلیس و کسانی که استاد شیطان بزرگاند از خاندان سامری روچیلدها و راکفلرها و ادلسون ها و... وقدرت های گمنام اداره کننده جهان گرفته تارهبران کشورهای قدرتمند که اذناب همین کانونهای وحشی قدرت مستکبر سرمایه جهانیاند.
اینان برای اداره جهان از همه کانونهای قدرت جهانی که در اختیار دارند، سود میبرند و برنامه میریزند و اجرا میکنند. ارکان قدرت این نیروی متفرعن که پاپ دستش را میبوسد و رؤسای امریکا و انگلیس وکل اروپا و کشورهای پیرامونی را تعیین میکند و سیاست جهانی را پیش میبرد، عبارت است از:
سرمایه مالی بین المللی، قدرت بانکها و نظام اقتصادی فرا صنعتی که همه صنعت و تجارت جهانی را در اختیار دارد و ادارهٔ بازار واحد جهانی را برعهده گرفته و نیز نهادهای بین المللی سیاسی و اقتصادی را، دانش جهانی و دانشگاهها و مراکز پژوهش و علم جهان را، های تکنولوژی و نیز فناوری تولید انواع سلاح و انرژی و منابع آب جهان و دارو و غذا وقدرت فنی نظام ارتشهای بزرگ غرب و شرق راکه علیرغم اختلافات ملی و گاه تضاد منافع، در چنگ پروژههای همین قدرت جهانی مدیریت میشوند، قدرت سیاسی کشورهای بزرگ مثل امریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و... را در خدمت گرفته و قدرتهای پیرامونی، رسانهها و فناوری پیشرفته، اینتر نت، هوش مصنوعی، لیزر، حسگرهای توسعه یابنده ودانش های پنهان نگه داشته شده و فنونی را که در بخش نظامی انباشت شده و همیشه بسی پیشرفتهتر از فناوری و دانش رایج و عمومی در جهان است؛ و... همه وهمه را مدیریت و به ارکان قدرت جهانیش بدل کرده است.
این قدرت فرعونی که جهان را با وانموده ها وگیم هاو سناریوهای وحشیانه اداره میکند، برای سود بیشتر و ممانعت از انقلاب جهانی و عدل موعود، به عهده میگیرد که جنگها، کشتارها و تغییرات لازم برای بقای سیطره شیطانیاش را برنامه ریزی کند آیا این قدرت و مکر به معنای مطلقیت قدرت و فقدان بحران و تضاد است؟ هرگز. اگر قدرت و تدبیر این نیروی فرعونی مطلق بود واهمهای نداشت و نیازمند تغییرات و اغوای تازه به تازه نبود. تضادهای ماهوی سرمایه داری و ناتوانی ماهوی و فرو پاشندهٔ ظلم برابر قدرت مطلق الله و احاطه تدبیر آفریدگار و رب العالمین یگانهٔ هستی، بر ربوبیت وهمی بت متوهم و فرعون و لویاتان فراملی عصر پسامدرن و مدرنیت متاخر منشا سقوط حتمی آن است، وتقدیر متکبر این قدرت را هم همچون همه کفر محارب به دوزخ و نابودی میکشاند. در برتری مکر الهی بر مکر و وانموده های فرعونی قدرت جهانی ظلم کنونی تردیدی نیست. این جنگ نهایی عصر ظهور عادل موعود جهانی با عصر بی ایمانی است. آشکار شدن حکمرانی کامل اسلام و ظهور انوار رخشان وعده الهی است که وصف نظام نورانیاش و به قدر رسیدن مستضعفان و تجلی شکوه قدرت دادگری الله در زمین و نجات زمین از ظلم و ظلمات و خشکیدگی و تبعیض و جهل و زشتکاری وگرسنگی و خونریزی و بیماری وفقر و نفس پلید وشیاطین و پرده پوشی حقیقت وکاستی ها در روایات اهل عصمت و راستی آمده است. این تغییر و انقلاب جهانی و نابودی تغییر دجالی و دروغ و فریب قدرت ظلمت و ظالم، تقدیر قطعی آینده زمین است و همه تاریخ انبیاء متذکر آن بوده و ظهور عدل جهانی (عج) در دین خاتم را بیان کرده و منتطر آن بوده و در راهان کوشیده و جان باختهاند.
اما در باره تغییر جامعه ایران که پیشقراول ایمان به عهد عادل موعود و مؤمن به این تغییر است گفته امدکه انقلاب اسلامی اصلش انجام تکلیف بوده است و تغییر غایی و تحقق عدل جهانی تکلیف ولی عصر عج است. انقلاب اسلامی عالیترین تغییر پیشا ظهور و مجاهدهٔ دوران انتظار، پس از غیبت بقیه الله الاعظم در راه ظهور امام زمان عج و انجام دادن تکلیف در عصر غیبت بوده است. این تغییر کارش اصلاح امور و رهایی از بیعت با کفر و بردگی طاغوت است و گام اول شکست طاغوت را پشت سر نهاده و اکنون گام دوم، تغییر ساختارها و نفی فساد درونی و برپادداشتن ساختار مستقل، سالم و پاکسازی از سلطه طاغوت و اذناب داخلی و انواع ظلم و تباهی را برعهده گرفته است و این دشوارتر از سرنگونی و جنگ خارجی است.
مشخص است که قدرت شیطانی جهانی همه نیروی اغوا و توطئه و فشار و فسادش را گرد میآورد که ملت را به خود زنی و دلسردی و خیانت به الله و معصومیت و ولایت امام زمان عج و به خود، وخدمت به فرعون درون و بیرون و قدرت ظلم جهانی وادارد و خود زنی کند و مانع پیشروی شود. سپاه جهل و فساد درون جامعه و حکومت و گرایشات شیطانی ابزار قدرت جایر جهانی در تفرقه و کشاندن مردم به دنبااه روی از دجال زمانه است. اینان در برابر تغییر طلبی الهی، تغییر شیطانی و مطابق نقشه قدرت و فرعون سلطه گر جهانی را طلب میکنند. مدرن گرایان، لیبرالها، متحجران، کفار و منافقان بی باور به غیب و امام زمان و...جملگی لشکر این نیروی فرعونیت جهانیاند و مخالف تغییرات و پاکسازی و مانع سرانجام دادن تکالیف این دوران! سینمای دنباله رو شیاطین نقشش همین ترویج بی ایمانی به الله و وعده حتمی او و پیوند ملت با ولی الله عج است.
کشمکشهای جهانی در عصر غیبت
جامعه ایران، کانون همه تضادها و کشمکشهای جهان در عصر غیبت است تضاد دین و کفر، تضاد حق و باطل، تضاد استقلال و بردگی، تضاد آزادی از شیاطین درون و بیرون و پیروی از ابلیس، تضاد فقر و غنی، استبداد و ضد استبداد، عدالت و ظلم پاکی و فساد وابستگی و رشادت، مدرنیت و سنت الهی دنیا طلبی و باور به غیب، خود پرستی و دیگر دوستی، شهادت و بندگی ناب الله با بی باوری به عبودیت...از جوله تناقضات، تضادها، کشمکشهای سیاسی در ایران است. شعار نخست انقلاب اسلامی، استقلال بوده، اما از همان روز اول ریاست اجرایی اداره کشور در کف جریانات دلسپرده به وابستگی قرارگرفت تا جایی که جدا از بحران سازی نهضت آزادی و بعد بنی صدر، کابینههای سازندگی و اصلاحات و دولت بهار و کابینه اعتدال، جملگی اقتصاد نفتی را زنده نگهداشتند و در نتیجه چشم به الطاف شیطان بزرگ و نومید از قطع وابستگی، عمل کردندو از الگوی ارکستر سمفونیک جهانی به رهبری آمریکا و ساز خدمتگزار و حرف گوش کن ایران در این مجموع و فرمان پذیری از ارباب حضرات در دیباچه برنامه چهارم و دوران اصلاحات به سود سر سپردگی بر نظم قدرت جهانی سخنان باور نکردنی سر دادند.
انقلاب اسلامی و هر دو امام انقلاب تا امروز، خواهان استقلال و شکوفایی کشاورزی و صنعت و تولید و تغییر ساختار جامعه طاغوت زده بودهاند، اما کابینهها اکثراً در راه نابودی کشاورزی و دامپروری و تولید کنندگان مردمی و دانش بومی کوشیدند، نیروهای صادق مؤمن درون حکومت به جان زدند تا در قلمرو نظامی با فرماندهی باکریها و کاظمیها و زین الدین ها و ستاریها و قاسم سلیمانیها و دانشمندان گوناگون و شهریاریدها و روشنها و فخریها و تولیدگران مبتکر و... با سیطره شیطان بستیزند و کشتی و هواپیما و پهپاد و توربین و ماهواره و دارو و واکسن و... بسازند، اما قدرت جهانی شیطان بزرگ و اذناب لیبرالش در همه جا و همه مسائل از مسئله فلسطین و لبنان و سوریه و یمن و ... گرفته تا دانش هستهای تا تولید گندم و فناوریهای «های تک» و تولید صنعتی تا موضوع موشک و اینترنت و هوش مصنوعی مانعتر اشیدند و همراهان داخلی فرعون، مروج گلوبالیسم فرهنگی و اقتصادی و قرار دادهای مداخله گرانه ببن المللی وحاکمیت و سلطه نهادهای بین المللی زورگو و... شدند وکنار دشمن اسلام و ایران و سلطه گران قرار گرفتند و نه ازتغییر الهی انقلاب اسلامی و راه امام، بلکه تغییرات مدرن و طبق دستور شیطان دفاع جانانه لببرالیستی کردند و با در دست داشتن قدرت دولت مقابل اهداف امام خمینی و امام خامنهای مقاومت کردند تا مقاومت اسلامی راذچ به شکست بکشانند. سینمای غربگرا در این میان نقش انگیزش عاطفی ملت به سود اهداف سلطه غرب را پیشه کرد.
سینمای ایران و جشنوارهای جهانی
سینمای جهان و ایران و جشنوارههای جهانی و داخلی یکی از مهمترین کانونهای پیشگامان مقابله با تغییر انقلابی بودهاند. در پی شکست کفر و سلطه جهانی در عرصه جنگ نظامی و کشتار و تروریسم و تجزیه طلبی و شورشگری و جنگ داخلی و تحریم اقتصادی و جنگ علمی و فلج تکنولوژیک و...، تلاش کردند با جنگ رسانهای و جنگ سبنمایی جبران مافات کنند و پایههای فرهنگ و هویت ملی و قدرت روحی؛ و وحدت و ایستادگی برابر بردگی را بانفوذ روحی و ذهنی و فکری وهنری و سینمایی، جبران کنند و کل ملتی را که با گزینش اسلام رهایی بخش، انقلاب کردی و نظامی اسلامی تٱسیس نمود به خود زنی و شورش علیه استقلال و آزادی و پیشرفت و دین و انقلاب و شرف و معصومیت و وو... بکشانند.
داستان ۱۰۰ ساله سینمای ایرانی
در این میان داستان صد ساله سینما در ایران و تقدیر و تغییرات سینما در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ماجرای عجیب درس آموری است.
۱- سینما در مقام پیشقراول مدرنیته و غربگرایی در ایران ظهور کرد و در دوران پهلوی سبنمای خارجی و داخلی در ابعاد سینمای همگانی و عامه پسند و سینمای روشنفکری ونخبه گرا، همین نقش را پیش بردند و پیشقراول انتشار فساد و فحشا و نیست انگاری و بی ایمانی و تغییر سبک دینی به سبک غربی و ضد اسلامی و ضد ملی شدند.
۲- انقلاب اسلامی ظهور طنین اذان زندگی توحید و تزکیه از فساد کفر بود. آتش زدن سینماها نشان خشم مردم علیه فساد سینما بود. امام انقلاب را هدایت کرد که تاکید کرد اسلام با سینما مخالف نیست بانشر کفر و فحشا و جهل وجنگ سینما باخدا و دین و اخلاق و عدل و عقل و علم و پاکی مخالف است.
۳-سینمای ایران، تحت تٱثیر نور انقلاب اسلامی راه تازهای در پیش گرفت اما شیطان سینما بیکار ننشست و کوشید با نقاب و فریب و نفاق درون سبنمای انقلاب با اسلام بستیزد؛ و دربرابر سبنمای سالم سموم ماهوی سینمای آمریکایی را در رگان سینمای جمهوری اسلامی جاری سازد.
سینمای دفاع مقدس در دهه شصت و حتی هفتاد پیشقراول هنر و همراه شعر برای شیطان زدایی کوشید و تصویر انقلاب اسلامی. را ترویج کرد. مهاجر و دیده بان و روایت فتح فراموش نشدنیاند. حتی سینمای رویکرد گرا نظیر خانه دوست کجاست و... کوشید با طرد فحشای سینمای گذشته تصویر سالمی از زندگی ارائه دهد. دریغا که غلبه نگرش لیبرال و از ان مهمتر بلبشوی بعدی روز به روز بیشتر سینما را ابزار توسعه و نفوذ فساد، ابتذال، الحاد و ضدیت با انقلاب، شهوت رانی و لهو و لعب و غربگرایی و مدرنیت و ابتذال و نشر وانموده های ضد اسلام و جمهوری اسلامی کرد.
نیروهای فنی سالم سینمای بزرگ ایران و هنرمندان سالم سبنمای شریف، منفعل شدند و یابه ابزار جریان فاسد اخلاقی و فکری بدل شدند. بی توجهی به تفقه درسینما و شناخت موضوع و ارائه راه حل معقول و مشروع فقیهانه و ربانی، به هرج و مرج و نفوذ دشمن و بلعیده شدن نیروها دامن زد و عدم تغییر بنیادین ساختار و عدم طرد فساد و ضربههای کوچک جریان شیطانی را قویتر؛ و قویتر. کرد. این همه کادر فنی سالم به جای آن که خدمتگزار سینمای شریف، سالم، پیشران انقلاب و اسلام ناب باشند، هدر شدند؛ و سینمای جمهوری اسلامی هر روز ببشتر در تحت سلطه فساد قرار گرفت و اقلیت سالم، سینمای پاک با مشکل روبروگشتند؛ و سینمای فاسد و اهل خودفروشی و ابزار دشمنان ایران و استقلال و آزادی ایران و اسلام، با گستاخی توسعه یافتند و حمایت شدید جشنوارههای غرب، انان را به نشر کفر و فساد و ضدیت با اسلام و انقلاب و نشر وانموده و کذب و ...تحریص کردند و پایگاه کفر و ضد انقلاب و شیطان بزرگ و مسجد ضرار شدند. این سینما و سلبریتی هاش باید به زباله دانی تاریخ ریخته شوند. حوزه و فقیهان و مجتهدان باید از این شانه خالی گردن از بار تفقه دست بشویند و به معضلات و مسائل این سینما پاسخ گویند.
تغییر این سینما و استفاده از نیروهای سالم آن ضروری است؛ و نباید این سرمایه عظیم تباه شود. دشمن میخواهد نیروهای سینمای ایران یا در خدمت جنگ سینما با اسلام و مردم و انقلاب اسلامی و پیشرفت ایران و در خدمت بردگی شیطانی و غربزدگی و سلطه بر ما باشند یا نابود شوند و به کار ایران نیایند. باید این نقشه را خنثی کرد. تغییر ساختار سنجیده نیروی سبنما و رسانه را در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی شکوفا میکند. این انقلاب دومرا به عنوان تنها راه نجات سینماذجدی بگیریم. سبنما به شکل سنتی در حال افول و مرگ است. خود رابرای زندگی تازه سینمایی نو آماده کنیم!