تا پایان کار دولت دوازدهم دیری نمانده است و عنقریب دولت سیزدهم پس از طی رسومات مالوف قانونی یعنی تنفیذ و تحلیف و گرفتن رأی اعتماد وزرا از مجلس، ماموریت دشوار خود برای به ریل برگرداندن کشور به صراط مستقیم را آغاز میکند. کار کابینه آینده آنقدر دشوار مینماید که بسیاری از همین الان تحلیل میکنند که ماموریت ویژه دولت سیزدهم در یکی، دو سال اول فعالیتش صرفا باید آواربرداری از کژراهههای اقتصادی و مدیریتی دولتهای یازدهم و دوازدهم باشد. اینکه چنته تقدیر چه برای ما کنار نهاده و آینده به کدامین سمت میرود، سخنی است علیحده و سوا که قطعا به تلاش و جهاد تکتک مدیران آینده دولت بستگی دارد اما بررسی بنیادین آنچه طی هشت سال بر ملک و ملت رفت، وظیفهای است ملی تا بلکه در آینده جلوی تکرار کژبینیها و کژراههها گرفته شود. برای باز کردن باب موجود، شاید بد نباشد فرمایشات حضرت آیتالله خامنهای در اولین دیدار با کابینه یازدهم به تاریخ 6شهریورماه سال 1392 را از نظر بگذرانیم و ببینیم که رهبر انقلاب به دولتمردان تازهنفس در آن برهه چه گفتند و فرجام آن نصایح و توصیههای پدرانه چه شد.
کمکاری بهجای کار جهادی
یکی از توصیههای مهم رهبر انقلاب در دیدار مورداشاره، توصیه دولتمردان به کار جهادی بود. حضرت آیتالله خامنهای با بیان اینکه در زمینه خدمت، کار را باید جهادی کرد، گفت: «دو جور میشود کار کرد: یک کار، کار مرسوم اداری، یک کار، کار جهادی. کار جهادی یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمانها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادی است». با وجود توصیه اکید و چندباره رهبر انقلاب به دولت برای کار جهادی، معالاسف شاهد بودیم که رییسجمهوری در رأس کابینه نهتنها به این توصیه عمل نکرد، بل در انجام وظایف ابتدایی خود یعنی وقت گذاشتن برای حل مشکلات نیز کم گذاشت. یکی از موضوعات حاشیهساز روحانی طی هشت سال گذشته، انتقاد حامیان سیاسی او از دیررفتن او به سر کار بود؛ برای نمونه، عبدالله ناصری، از کنشگران اصلاحطلب دیماه سال1396 در گفتوگو با روزنامه فرهیختگان به گلایه علیاکبر ناطقنوری از حسن روحانی بابت کمکاری و وقت نگذاشتن برای حل مسائل پرداخت و تصریح کرد: «آقای روحانی در مقایسه همه روسایجمهور پیشین بعد از انقلاب، چه آنهایی که همانند بنیصدر عزل شدند و چه آنهایی که همانند رجایی شهید شدند و چه بقیه که بودند، وقت برای دولت نمیگذارد. میگویند ایشان از ساعت۹:۳۰ صبح تا ۱۹ سرکار است. این را تردید ندارم و یکی از اعتراضات و انتقاداتی است که دوستان آقای روحانی به ایشان دارند. آقای ناطقنوری در همین زمینه به ایشان اعتراض کردند و گفتند من که الان فقط یک حوزه علمیه در لواسان دارم، از ساعت۶:۳۰ صبح آنجا حاضر میشوم و شما باید کمی زودتر بروید و به سخن وزرایتان گوش کنید.»
گلایه ناطقنوری بهعنوان یکی از اصلیترین حامیان سیاسی روحانی، تنها بخشی از انتقادها به رویه و مشی مدیریتی رییسجمهوری طی این سالها بود. روحانی طی سالهای اخیر حتی برگزاری جلسات برخی نهادهای راهبردی مثل ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، شورایعالی انقلاب فرهنگی، شورایعالی فضای مجازی و... را با فواصل زمانی بسیار زیاد برگزار کرد و با این اقدامات، حل مسائل کلان و اساسی کشور را علنا با تعلیق و تعویق مواجه کرد. روحانی حتی بهعنوان عضو حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، سالها بهدلیل وجود برخی اختلافات رویکردی با سایر اعضا بهویژه درباره FATF ، قهر سیاسی پیشه کرد و در جلسات مجمع حضور نیافت.
بیقانونی جای قانونمداری
توصیه مهم دیگر رهبر انقلاب در اولین دیدار با کابینه تدبیر و امید در شهریورماه سال1392، توصیه به توجه به قانون و قانونمداری بود. رهبر انقلاب با مهم ارزیابی کردن قانونگرایی تاکید کردند: «قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتما آسیب و صدمه است. گاهی قانون ناقص و معیوب است اما همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود، ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل کردن به قانون است». با وجود ادعای حقوقدانی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری دوره یازدهم، او و یارانش در هشتسال اخیر ثابت کردند که ید طولایی در زیر پا نهادن و کم شمردن قوانین بالادستی نظام دارند. ناگفته پیداست که بیتوجهی به برگزاری مستمر جلسات نهادهایی که در سطور قبلی به آن اشاره شد نیز در نوع خود جلوهای از جلوههای بیقانونی حسن روحانی بود. بااینحال، یکی از بزرگترین موارد پایمالی قانون ازسوی حسن روحانی، اهمال او در اجرای ماده یک قانون هدفمند کردن یارانهها بود. براساس این ماده، دولت مکلف بود قیمت حاملهای انرژی را بهتدریج تا پایان برنامه پنجساله پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی افزایش دهد. با وجود صراحت قانون، دولت حسن روحانی هر بار به دلیلی ازجمله بهانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال1396 نسبتبه افزایش قیمت بنزین ورود نکرد و طفره رفت. بااینحال شورایعالی هماهنگی اقتصادی سران قوا به ریاست حسن روحانی بهیکباره در آبانماه سال1398 قیمت بنزین سهمیهبندی در هر لیتر را 1500 و قیمت بنزین آزاد 3000تومان در نظر گرفت. تصمیم روحانی برای افزایش یکباره قیمت بنزین، ازسوی منتقدان به شوکدرمانی لیبرالی تعبیر شد. واکنش منفی طبقات بهویژه طبقات ضعیف به این تصمیم نابخردانه، خسران سیاسی و اجتماعی عظیمی را پیآورد که مجموعه نظام را مجبور به تحمل آن کرد. نکته جالب این بود که بعدها حسن روحانی درباره تصمیم افزایش قیمت بنزین اظهار بیاطلاعی کرد و در اظهارنظری تاسفآور مدعی شد که تازه روز جمعه 24آبان 1398 (روز اجرای طرح افزایش قیمت) از افزایش قیمت مطلع شده است؛ اظهارنظری که نشاندهنده غایت و اوج بیمسوولیتی و بیکفایتی یک مدیر بود.
چشمبهراه بیرون
توصیه مهم دیگر رهبر انقلاب به حسن روحانی و دولتمردان او در دیدار شهریورماه سال1392، توجه دادن ایشان به توجه به امکانات و ظرفیت درونزای کشور بود. حضرت آیتالله خامنهای با بیان اینکه نگاهمان [باید] به بیرون نباشد، تاکید کردند: «این معنایش این نیست که از امکاناتی که در بیرون هست استفاده نکنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیت داخلی کشور ندوزیم. در بیرون از مجموعه کشور و نظام جمهوری اسلامی، جبهه بزرگی وجود دارد که با همه توان از سیوچند سال پیش به این طرف کوشیده نگذارد که این انقلاب ریشهدار بشود و نگذارد که این نظام جمهوری اسلامی پایدار بماند... نمیشود از دشمن و روشهای خصمانهای که کرده، انتظار دوستی و محبت و صمیمیت داشت». باوجوداین توصیه صریح، دولت تدبیر و امید در این هشتسال عمده تمرکز خود را روی مذاکرات هستهای و به نتیجه رسیدن آن قرار داد و با رویکرد «برونگرایی محض»، کشور را در وضعیت تعلیق و رکود قرار داد. ایده مرکزی روحانی و تکنوکراتهای دولت اعتدال این بود که بدون جذب سرمایهگذاری خارجی، چرخ اقتصاد نخواهد چرخید و نمیتوان اقتصاد را رشد داد. به باور روحانی، این جذب سرمایهگذاری صرفا و فقط از طریق مذاکره با غرب حاصل میشد.
با این رویکرد، دولت روحانی عملا و علنا تمام راههای بدیل کشورداری را بست و عرصه حکمرانی را تکبعدی و تکپلنی کرد. خوشبینی روحانی و تیم سیاست خارجی او به وعدههای غرب تا جایی بود که تصور میشد ساحت برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک، خدشهناپذیر و بیبازگشت است که هیچ واقعهای نمیتواند آن را دچار اما و اگر کند اما بعدها دیدیم که دونالد ترامپ، بهراحتی آب خوردن و با یک امضا از این معاهده کنار کشید و امکان کنشگری مستقل از بقیه اعضا بهویژه سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه را نیز ناممکن کرد. حکمرانی تکبعدی روحانی و نگاه صرف به بیرون داشتن، موجب شد تا عرصه زیرساختی کشور در حوزههای مختلف نظیر مسکن، برق، آب و... دستنخورده و بیتوسعه باقی بماند و اقدام شایسته و به معنی واقعی کلمه راهبردی در این حوزهها صورت نگیرد. گزاره ادعایی ما آنجایی درست از آب درمیآید که میبینیم مردم ایران این روزها با انواع و اقسام دشواریها در زمینه آب و برق روبهرو هستند و زیست آنها، حقیقتا دچار تنگی شده است.
سخنرانی رهبر انقلاب در اولین دیدارشان با هیات دولت یازدهم، حاوی نکات نغز بسیاری است که ذکر و تحلیل هرکدام آنها در حوصله بحث موجود نمیگنجد. بدون شک عملیاتی شدن حداکثری سخنان رهبر انقلاب، در نوع خود میتوانست از ایران کشوری متفاوت بسازد اما متاسفانه به دلایلی که ذکر شد، دولت روحانی بازی بیقاعده خود را پیش برد و وضعیت کشور را به احوال کنونی کشاند. بدون شک برای بهتر شدن اوضاع، دولت سیزدهم راه سختی در پیش دارد اما شرط بهسلامت عبور کردن از لحظه حساس اکنون، عمل حداکثری به آن توصیههای حکیمانه است.